می بینم که دنیا پر از هیاهوست . خیابان ها پر از آدم هایی است که مدام این طرف و آن طرف می روند .
مغازه های جورواجور ، چراغ های رنگ وارنگ ،یه عالمه زرق و برق .
دلم از این شهر آلوده و پر از رنگ خسته شده یه جای آروم و عاشقونه می خوام که بشینم هی نفس بکشم .
از شلوغی ها خسته شدم. از رنگ وارنگی مردم خسته شدم از دود و... خسته شدم.
می خوام بزنم به دشت و کوه . برم پیش آدم های صاف و ساده ای که جز عشق چیزی نمی فهمند ، جز خدا کسی را نمی
پرستند و تمام حرفشان خدمت به خلق الله است نه خدمت به خود.
|